متفحص شدن. دقیق گشتن. (فرهنگ فارسی معین) : من چون خیلی چیزهای راست و دروغ راجع به بدرفتاری آلمانیها شنیده بودم کنجکاو شدم. (زنده به گور هدایت از فرهنگ فارسی معین)
متفحص شدن. دقیق گشتن. (فرهنگ فارسی معین) : من چون خیلی چیزهای راست و دروغ راجع به بدرفتاری آلمانیها شنیده بودم کنجکاو شدم. (زنده به گور هدایت از فرهنگ فارسی معین)